اين روزها روزهاي جالبي هستند.
اين روزها نوشته هايي رو كه سال گذشته همين حدود نوشته ام رو پيدا ميكنم.
اين روزها زماني است كه موقع خداحافظي آرزوي آمدنش رو داشتم.
اين روزها كلاهم رو قاضي ميكنم. خودم رو ميبينم و اون رو و هر چه گذشته، تلخ يا شيرين.ميتونم مطمئن باشم چيزيو از دست ندادم.
اين روزها ديدن يه آدم پاي آسانسور ميتونه بدنم را منجمد كنه. مي تونه همه روزم را خراب كنه.ميتونم بفهمم آنقدرها قوي نيستم كه سعي ميكنم نشون بدم.
اين روزها موقع نهار ميتونم بخندم ، حاضر جوابي كنم ، بخندونم وچهره يه بي خيال رو داشته باشم . ميتونم نيمه خوشحالم رو نشون بدم.
اين روزها اين قدرت را دارم كه در جواب هر آغوشي، نوازشي ، نگاه اطمينان بخشي، بدون خجالت بغض كنم، گريه كنم و اشكم رو پنهان نكنم. ميتونم نيمه بدحالم رو نشون بدم.
اين روزها به زمان هاي از دست رفته فكر ميكنم.به جووني كه مثل باد ميگذره ، به برنامه ها و آرزوهايي كه بايد داشته باشم. به بي تفاوتي اين چند ماهه ام.
اين روزها به بستن پرونده ايي در ذهنم ميرسم.
اين روزها هر چه مينويسم رو دوست ندارم.
اين روزها فكر ميكنم اگر دوماهي ننويسم تا به كارهام سرو ساماني بدهم به هيچ جاي دنيا برنميخوره. روزي مينويسم، كه كارهاي عقب افتاده ام رو تموم كرده باشم. اين يه جريمه است واسه يه شاگرد تنبل.
خدانگهدار تا دو ماه ديگه دوستان عزيزم
خیلی هم تصمیم خوبیه
پاسخحذفدی ماه می بینیمتون
و امیدوارم اون روز در حالی برگردید که به چیزهایی که می خواستید رسیده باشید
امیدوارم دیگه از این روزها نداشته باشی نفس
پاسخحذفزنبیل ُ ت دو ماه دیگه اینجا میذارم
و تو یه روز برمیگردی....درحالیکه حرفات از لابه لای لبات هم بیرون میریزه و من تا ته دنیا بهت لبخند میزنم....به یادتم
پاسخحذف2 ماه خیلی زیاده...
پاسخحذفمن دلم تنگ میشه خوب :(
مواظب خودت باش
نظرم مثبت
پاسخحذفداشتم پست وب پارتی رو می خوندم،
پاسخحذفدیدم وب شما گم شده بود.
امروز که اومدم خداحافظی دو ماهه رو می خونم...
امیدوارم زودتر کاراتون تموم بشه.
کی 2 ماه تموم میشه ؟؟
پاسخحذفدلم تنگ شده حسابی...
خواهر ماهم کجایی ؟
دو ماه چند روز هم ازش گذشته ها، به چیزهایی که می خواستید نرسید یا رسیدید و انقدر جذاب بوده که دیگه ازشون دل نمی کنید که برگردید؟
پاسخحذف