۱۳۸۹ اردیبهشت ۴, شنبه

مدتيه كه دستم به نوشتن نميره ، حالا نه اينكه قبلنا خيلي دست نوشتنم خوب بوده باشه!!. ولي مدتيه كه هر روز صفحه ام رو باز ميكنم و زل ميزنم به سفيدي يه صفحه كه بايد نوشته جديدم باشه. خيلي چيزا هست كه دوست دارم بنويسم ولي دستم به نوشتن نميره. اون يه نمه ذوقي كه تو نوشتن داشتم خشكيده. هر جمله ايي كه مينويسم به نظرم به شدت بي خاصيت و نچسب  مياد. آنقدر نچسب كه اميد ندارم كه چند خواننده محدود اين صفحه كه خودم پنچاه درصدشونم!!  حوصله خوندنشو داشته باشن.
زنده ام ، حال عمومي ام خوبه يعني اينكه دچار نيستم، دچار اون دوره هاي دلتنگي ،به صورت ظالمانه ايي اتفاق جديدي  نيوفتاده، روزمرگي ها  كماكان به قوت خودشون باقي اند. شروع كردم به كشف كردن و تست كردن يه چيزايي درون خودم و اطرافم. حس هاي جديدي رو تو خودم كشف ميكنم.گاهي وقتا ميرم سمت چيزايي كه ازشون ميترسيدم يا بهتره بگم واهمه داشتم و ناشناخته بودن برام. به خودم نگاه ميكنم، به خودم ميخندم، به خودم دلداري ميدم، به خودم فحش ميدم،خيلي وقتا بعد از وراجي هاي معمول روزانه ام  به خودم ميگم فكتو ببند. بعضي وقتا از اون حالهاي الكي خوشي ناب مياد سراغم. گاهي دچار دلتنگي سرعتي ميشم يعني الان فارغم بعد دچارم مچاله ام، چند دقيقه بعد فارغ.
الان ميگيد بگو ديووونه شدم در يك كلام.
مينويسم حتما . شايد مينيمال نوشتم نميدونم شايد ماكسيمال !
شديدا و كثيرا آغوشم بازه براي هر چه پيش آيد. 
خوش آمديد. قدم رنجه فرموديد.

۲ نظر:

  1. inke migi be tarze zalemaneE etefaghe jadidi nayoftade vaghean mifahmam.cheghdr in jomle alie...are,adam baiad begarde donbale khodesh,donbale kashfe hessaye taze,,kheiliam fogholadast gahi.amma man fek mikonam bazi vaghta voojoode ye nafar dge,joz khodam,mese noone shab vajebe!hala harcheghdram khodam0 kashf konam!

    پاسخحذف
  2. خدارو شکر
    اینکه خوبی، خوبه
    تازه کی گفته ما دوست نداریم روزمرگی های تورو بخونیم؟ اگر به منه خواننده ست که دوست دارم. حالا خوددانی

    پاسخحذف