۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

بازم نفس

به خودم اميدوار شدم. انگار خدا هنوز هم گوشه چشمي به ما داره و عنايتشو شامل دل خسته ما كرد و دو قطره بارون از آسمون چكيد. هوا الان خوب كه نه ولي اونطور هست كه بشه نفس كشيد .حالا كه بهانه من واسه نفس تنگي بر طرف شده ماندم كه به چي گير بدم و اين حال خرابمو به ريش چي ببندم ؟؟
چند روزيه كه خيلي قاتي كردم. شبا خيلي بد خوابم ميبره . شايد از اين ستون تا اون ستون فرجي باشه ولي از اين پهلو به اون پهلو نووچ فرجي نيست اصرار نفرماييد . اينه كه يواشكي از جا ميخزم بيرون و منم و يه سالن تاريك و قدمهاي كه عرض سالن رو ميره و برميگرده. بلكه كه چاره ساز باشه، اگر فكر كرديد كه ذهنم درگير مسئله خاصيه سخت در اشتباهيد، كه اگر ميدونستم چه مرگمه يك درد بود و بس. پناه ميبرم به آشپزخونه و سر ميكشم به سينك كه مگر با كف مالي كردن ظرفا يه كم آروم شم و شايد از خستگي خوابم بياد و بعضي وقتا ميبينم اي دل غافل سرشب اونا رو شستم و من ميمونم ومن كه...
در مورد روز مبارك هم زياده توضيحات فقط مايه شرمساري بيشتر و بس. كه هر دقيقه كه اراده كنم ميتونم پاچه بگيرم يا مثل فلك زده ها برم تو لاك خودم. مسائلي كه خيلي وقتا خيلي راحت از كنارشون ميگذرم الان برام فاجعه ميشن اينكه چرا الان اينطور دارن ناراحتم ميكنن رو اصلا نميفهمم.
قسمت عجيب ماجرا اينه كه هيچ مهملي پيدا نمي كنم كه به هم ببافم و اشك خودمو در بيارمو يه مقداري زنجموره كنم مگر اينكه اين دل بي صحاب آروم بگيره . بدجوري هنگ كردم يه مرحمتي به دكمه ري استور بفرماييد.

۲ نظر:

  1. مواظب خودت باش الی جونم :(

    پاسخحذف
  2. vaghean maloom nist maha che margemoone.midooni alan dargire konkooram.ba in vaze medeo in hame stresso ina vaghean kalafam.ama fek mikonam badesh ke konkooro dadam chi..vaghean hich chizi ke delemoono khosh konim behesh nist..bara hamin gir midim be khodemoon.

    پاسخحذف